پناهندگی، راه حلی منطقی برای بهاییان؟

Reza Amiri

 


پناهندگی، راه حلی منطقی برای بهاییان؟/ پویان مکاری

Pooyan-Mokari

برای شروع بحث در مورد رفتن بهاییان از ایران، که اغلب با استفاده از حق پناهندگی حاصل می‌شود، باید این نکته را بدانیم که جمعیت بهاییان دو سال پیش از انقلاب بیش از یک میلیون نفر برآورد شده است. است. با توجه به این نکته که در آن زمان (سال ۱۳۵۵) جمعیت ایران در حدود ۳۳ میلیون نفر بوده و این‌که در سال ۱۳۸۵ این رقم به بیش از ۷۰ میلیون نفر رسیده و دوبرابر شده بود، جمعیت بهاییان ایران نیز باید تقریباً دوبرابر شده باشد. با این حال، در آماری که جامعه‌ی جهانی بهایی در سال ۱۳۸۵ منتشر کرد، تعداد بهاییان در ایران حدود ۳۰۰ هزار نفر برآورد شد. متاسفانه حاکمیت ایران هیچ‌گاه اجازه نداده که جمعیت دقیق بهاییان در ایران مشخص شود و همیشه تلاش داشته تعداد آن‌ها را بسیار کم‌تر از واقعیت نشان دهد. اما با همین آمار و ارقام هم شاید بتوان به عمق فاجعه پی برد؛ با گذشت سه دهه از عمر جمهوری اسلامی، نزدیک به یک میلیون و ۳۰۰ هزار نفر ایرانی بهایی، یا خودشان و یا پیش از تولد، والدینشان از ایران مهاجرت کرده‌اند. نکته‌ی دردناک‌تر آن‌که، هنوز هم سیل خروج بهاییان از ایران ادامه دارد. برای درک این مطلب کافی است که در یک روز چهارشنبه، به بخش سفرهای خارجی ایستگاه راه‌آهن تهران رفته و مسافران قطار ترکیه را زیر نظر بگیرید؛ بخش اعظم مسافران این قطار بهاییانی هستند که برای پناهندگی به ترکیه می‌روند.

بهاییانی که از ایران به ترکیه مسافرت می‌کنند تا با مراجعه و مدد دفتر یوان‌اچ‌سی‌آر (UNHCR ) به کشورهای دیگر پناهنده شوند، اصولاً به سه دلیل مشکلات اقتصادی، محرومیت از تحصیل و فشارهای امنیتی از ایران می‌روند.

مشکلات اقتصادی

بخش عمده‌ای از بهاییان به دلیل مشکلات اقتصادی از ایران می‌روند. دلیل اصلی مشکلات اقتصادی بهاییان فشار سیستماتیکی است که جمهوری اسلامی از همان ابتدای حیات خود بر بهاییان وارد کرده است. فشار اقتصادی که با مصادره‌ی اموال بسیاری از بهاییان آغاز شد. محاسبه‌ی املاک و اموال بهاییان که در دهه‌ی شصت از سوی جمهوری اسلامی به بهانه‌های مختلف مصادره شده‌اند سر به فلک می‌گذارد؛ این اموال شامل منازل، اماکن تجاری، زمین‌های کشاورزی و کارخانه‌هایی هستند که یا صاحبان آن‌ها بهایی بوده‌اند و یا متعلق به جامعه‌ی بهاییان ایران بوده‌اند. اموالی که اکنون در اختیار نهادهای مختلف حکومتی است و یا از سوی این نهادها به دیگران فروخته شده‌اند.
دومین مرحله‌ی فشار اقتصادی بر بهاییان با تصفیه و اخراج بهاییان از مراکز اداری و دولتی آغاز شده است. در طول عمر سی و چند ساله‌ی جمهوری اسلامی هیچ فرد بهایی حق نداشته در بخشی از بدنه‌ی دولت استخدام شود و حتی در شرکت‌های همکار با دولت فعالیت کند. دولت نه تنها بزرگ‌ترین مصرف کننده‌ی هزینه‌های مالی در اقتصاد ایران، بلکه بزرگ‌ترین بنگاه مالی و تزریق کننده‌ی هزینه‌ی خانوارهای ایرانی به صورت مستقیم یا غیر مستقیم بوده است. اما همین دولت، تمام کانال‌ها را که می‌توانسته به بهاییان سود مالی یا اقتصادی برساند مسدود کرده است. در کنار این وضعیت محرومیت بهاییان از فعالیت در برخی از اصناف پردرآمد هم بر مشکلات اقتصادی بهاییان افزوده است. به عنوان مثال یک فرد بهایی حق ندارد در مشاغل مربوط به مواد غذایی فعالیت کند. همین مسئله، بهاییان را به صورت خودکار به سمت مشاغل کم‌ درآمد سوق می‌دهد. مشاغلی که نه تنها درآمد زیادی ندارند بلکه بهاییان را از روابط اجتماعی که بتواند آن‌ها را در بهبود وضعیت مالی‌شان یاری دهد، محروم می‌کند.(۱)

اما این پایان کار نیست؛ در همین مشاغل کم‌درآمد نیز همواره بهاییان به بهانه‌های مختلف مورد آزار و اذیت قرار گرفته‌اند. بسته شدن گسترده‌ی مغازه‌های بهاییان در شهرهای سمنان، همدان، بندرعباس، رفسنجان و ساری از سوی اداره‌ی اماکن و یا نهادهای دیگر دولتی، در سه سال اول دولت حسن روحانی، تنها نمونه‌های کوچکی از این دست فشارها هستند. با تمام این اوصاف، منطقی‌ترین راه برای بهاییان، خروج از ایران و تلاش برای زندگی در کشوری است که به یکی از اولین حقوق انسانی آن‌ها، یعنی حق اشتغال احترام گذاشته شود.

محرومیت از تحصیل

از سال ۱۳۵۹ و با شروع انقلاب فرهنگی، بهاییان از تحصیل در دانشگاه‌های ایران محروم شدند. این محرومیت در سال‌های بعد و در دولت‌های مختلف به بهانه‌های مختلف و به طرق گوناگون دنبال شده است‌. بسیاری از جوانان بهایی و خانواده‌های آنان به همین دلیل سعی می‌کنند شانس خود را در کشورهای دیگر آزمایش کنند. در سی و چند سال گذشته، تنها راه مطمئن برای تحصیل جوانان بهایی، رفتن به کشورهای دیگر بوده است. (۲)

 مسائل امنیتی

کم‌تر فرد ایرانی از برخوردهای امنیتی صورت گرفته نسبت به بهاییان از ابتدای انقلاب تاکنون بی‌‌خبر است. بازداشت‌های گسترده‌ی بهاییان، تفتیش منازل، زندان‌های طولانی مدت و حتی اعدام در دهه‌ی ۶۰ برای بهاییان امری عادی محسوب می‌شد و هنوز بسیاری از بهاییانی که آن‌روزها را به خاطر دارند با ترسِ تکرار آن‌ روزها زندگی می‌کنند. تا جایی که ده‌ها و نزدیک به ۲۰۰ بهایی در دوران جمهوری اسلامی اعدام شدند و کم‌تر خانواده‌ی بهایی یافت می‌شود که در آن یک فرد محبوس یا حبس کشیده وجود نداشته باشد. البته سال‌هاست که دیگر بهاییان اعدام نمی‌شوند، اما هنوز بسیاری از بهاییان، به علت بهایی بودن، در زندان به سر  می‌برند. به عنوان مثال در بهار سال ۹۳، تعداد بهاییان زندانی در ایران ۱۱۷ نفر بوده است و تنها در بازه‌ی زمانی ۵ ماه، از بهمن ۹۳ تا اردیبهشت ۹۴، یازده شهروند بهایی در شهر یزد به حکم دادگاه انقلاب راهی زندان شدند.

در کنار این موارد، فشار تبلیغاتی حاکمیت در تلویزیون، روزنامه و مدارس بر خانواده‌های بهایی و فرزندانشان ادامه دارد و در یک سال گذشته در بسیاری از شهرهای ایران، بهاییان حتی برای به خاک سپردن اموات خود نیز با مشکلات زیادی از سوی نهادهای امنیتی مواجه بوده‌اند.
با این اوصاف می‌توان با اطمینان گفت که دلیل اصلی رفتن بهاییان از ایران، تبعیض سیستماتیک و فشار حساب ‌شده از سوی حکومت است که به سه شکل مورد اشاره نمایان می‌شوند.

اما با وجود سهم اصلی حاکمیت در این مسئله، مسائل اجتماعی نیز بی‌تاثیر نیستند. ترس و اکراه بسیاری از ایرانیان از داشتن ارتباط با بهاییان و داشتن دید غیرخودی به بهاییان همواره باعث تشدید فشار روانی بر روی بهاییان بوده است. از سوی دیگر به نظر می‌رسد اگر تبلیغات منفی حاکمیت در زمینه‌ی بهاییان، خریداری نداشته باشد، حاکمیت در اعمال فشار محدودتر می‌شود.

با وجود آن‌که بسیاری از فعالین مدنی عنوان می‌کنند که دید مردم ایران نسبت به بهاییان در طی سی سال گذشته تغییر اساسی داشته، اما به نظر می‌رسد این تغییر در دید قشر متوسط شهرنشین روی داده و هنوز طبقه‌ی پایین دست جامعه دید منفی خود را نسبت به بهاییان حفظ کرده‌ است.
پس از پناهندگی

همان طور که گفته شد پس از انقلاب ایران، موج خروج بهاییان از ایران آغاز شد. در سال‌های آغازین انقلاب به علت محرومیت بهاییان از داشتن پاسپورت، تعداد زیادی از بهاییان از راه‌های غیرقانونی از مرز گذشته و خود را به پاکستان می‌رساندند. به نظر می‌رسد جمهوری اسلامی در دهه‌ی اول عمر خود تلاش داشته تا ایران برای بهاییان به زندانی بزرگ تبدیل شود. اما پس از آن تغییری آشکار در سیاست حاکمیت پدید می‌آید و نه تنها محرومیت بهاییان از داشتن گذرنامه برداشته می‌شود بلکه به طرق مختلف بهاییان تشویق می‌شوند که از ایران خارج شوند و به کشورهای دیگر پناهنده شوند. حتی در مواردی، برای جوانان بهایی که به علت مشکل سربازی نمی‌توانستند گذرنامه داشته باشند، پاسپورت یک‎بار مصرف صادر شده است.

از سوی دیگر به علت تلاش‌های مستمر جامعه‌ی جهانی بهایی در نشان دادن تبعیض سیستماتیک موجود در ایران علیه بهاییان، دفتر یوان‌اچ‌سی‌آر در ترکیه، نرمش بیش‌تری در مورد بهاییان از خود نشان می‌دهد. هم‌چنین کشورهای ثالث یا مقصد پناهندگان نیز با دستی باز از بهاییان استقبال می‌کنند. این مسئله باعث شده که مدت اقامت بهاییان در ترکیه برای رسیدن به کشور مقصد از دیگر پناهندگان سیاسی و اجتماعی کوتاه‌تر باشد. به عنوان مثال، تا قبل از شروع موج اخیر پناه‌جویان از سوریه و دیگر کشورهای خاورمیانه، مدت اقامت پناهندگان بهایی در ترکیه برای رسیدن به کشوری چون ایالات متحده‌ی امریکا، بین یک سال تا یک سال و نیم بود؛ زمانی که برای پناهندگان سیاسی معمولاً بسیار طولانی‌تر و بین سه سال و نیم تا ۴ سال است.

هم‌چنین به علت جمعیت بالای بهاییان ایرانی و تشکیلات بهایی در ترکیه، بهاییان تا حدودی از حمایت یک‌دیگر برخوردار می‌شوند. مسئله‌ای که برای تحمل فشار اقتصادی و روانی موجود در ترکیه، بسیار تاثیرگذار و مفید است.

اما شرایط بهتر پناهندگان بهایی نسبت به دیگر پناهندگان نباید باعث این برداشت اشتباه شود که بهاییان راه ساده‌ای برای پناهندگی به کشورهای دیگر دارند. آن‌ها هم‌چنان با بسیاری از مشکلاتی که به همان دلیل مجبور به ترک ایران شدند، دست به گریبان‌اند. هزینه‌ی اقامت در ترکیه آن هم حداقل به مدت یک سال و نیم، هزینه‌ای کمرشکن است. از سوی دیگر اگرچه به تازگی حق کار در ترکیه برای پناهندگان به رسمیت شناخته شده است اما بسیاری از پناهندگان بهایی به دلایل متعدد، هم‌چون سایر پناهندگان، نمی‌توانند از این حق استفاده کنند و به همین دلیل باید از سرمایه‌ی زندگی خود برای مدت اقامت در ترکیه هزینه کنند، که این مسئله وضعیت اقتصادی آن‌ها را از گذشته ضعیف‌تر می‌کند. از سوی دیگر کشور مقصد نیز نقش تعیین کننده‌ای در وضعیت اقتصادی آن‌ها خواهد داشت که قطعاً بحران اقتصادی جهانی، عدم پرداخت مقرری -و یا دستکم مقرری مناسب- به پناهندگان و بیکاری باعث می‌شود آ‌ن‌ها برای رسیدن به وضعیت مناسب اقتصادی راه درازی در پیش داشته باشند.

در مورد معضل محرومیت از تحصیل نیز جوانان بهایی که به این علت از ایران خارج می‌شوند در دوران اقامت در ترکیه باز هم از ادامه‌ی تحصیل محروم هستند، آن‌ها در این مدت نمی‌توانند به صورت رسمی تحصیل کنند. از سوی دیگر چون شهرهای تعیین شده برای پناهندگان شهرهایی با امکانات پایین هستند، مراکز مناسب تحصیلی نیز در این شهرها یافت نمی‌شوند. با رسیدن این پناهندگان به کشور مقصد نیز مسائل فراوانی چون مدرک تحصیلی، یادگیری زبان و موارد دیگر باعث می‌شوند که این جوانان چندین سال از جوانان هم سن و سال خود در تحصیل عقب بمانند.

در این‌جا این سوال مطرح است که چرا باید در ایران، فشار بر یک اقلیت مذهبی آن‌قدر بالا برود که ایشان در طول سه دهه، با ناامید شدن از حاکمیت و شهروندان ایرانی، راه‌کارهای زیادی را برای خروج از کشور مهیا کنند؟

از سوی دیگر، چرا گروه‌های مختلف سیاسی و مدنی در ایران، با بی‌توجهی به مسائل بهاییان، به فشار روانی اعمال شده بر آن‌ها دامن بزنند؟ و چرا با وجود تلاش مستمر فعالین مدنی بهایی، هنوز گروه‌های سیاسی و مدنی، راه‌کار مشخصی برای حل معضل بهاییان ندارند؟

پانوشت‌ها:
۱- قطعا مانند بسیاری دیگر از جوامع، بهاییانی پیدا می‌شوند که با وجود فشار و تبعیض مضاعف توانسته‌اند به موفقیت مالی دست‌ یابند. اما وجود افراد استثنا دلیلی بر رد تبعیض اقتصادی موجود علیه بهاییان نیست.
۲- از سال ۱۳۶۶، جامعه‌ی بهاییان ایران اقدام به راه‌اندازی، دانشگاه بهاییان کرد. با وجود موفقیت این دانشگاه، آموزش جوانان بهایی در مقطع دانشگاهی، این دانشگاه هیچ‌گاه نتوانست درمانی برای معضل محرومیت از تحصیل بهاییان باشد.

رادیو پارس – به نقل از یک منبع موثق محمدکریمی فعال مدنی از روزسه شنبه ۱۴مهرماه دستگیر شدند

رادیو پارس – به نقل از یک منبع موثق

محمدکریمی فعال مدنی از روزسه شنبه ۱۴مهرماه دستگیر شدندتوسط پلیس امنیت و به مکان نامعلومی منتقل شد ،
در روز جمعه 17 مهرماه جشن مهرگان در منزل او بود به همراه تعدادی از فعالین مدنی که مامورین به خانه او یورش
برده و تمام منزل را تفتیش و وسایل شخصی آقای کریمی را با خود بردند به گفته یکی از فعالین این مامورین با حکم
دادگاه به خانه محمد کریمی آمده بودند

ناوگان روسیه در دریای خزر، روز چهارشنبه هفتم اکتبر ۲۶ موشک کروز را به سمت سوریه پرتاب کرده بود.

Reza Amiri

ناوگان روسیه در دریای خزر، روز چهارشنبه هفتم اکتبر ۲۶ موشک کروز را به سمت سوریه پرتاب کرده بود.

خبرگزاری‌های بین‌المللی روز پنجشنبه ۱۶ مهر به نقل از دو مقام ایالات متحده اعلام کردند که چهار فروند از موشک‌های شلیک شده روسیه به سمت اهدافی در سوریه، دچار انحراف شده و در خاک ایران سقوط کرده‌اند.

خبرگزاری فرانسه، رویترز، و آسوشیتدپرس در گزارش‌های جداگانه‌ای این خبر را به نقل از دو مقام ارشد دفاعی آمریکا مخابره کرده‌اند که خواسته‌اند نام‌شان افشا نشود.

شبکه تلویزیونی فاکس‌نیوز نیز پیشتر گزارش کرده بود که موشک‌های کروز «کالیبر» برای نخستین بار از رزم‌ناوهای روسی در دریای خزر شلیک شده بودند.

هنوز گزارشی درباره تلفات یا خسارات احتمالی ناشی از سقوط این موشک‌ها در ایران منتشر نشده است.

یک منبع دفاعی آمریکا گفته است که موشک‌های کروز روسیه برای اصابت به مواضع مخالفان بشار اسد در سوریه از فراز ایران عبور کردند.

وزارت دفاع روسیه حاضر به اظهار نظر درباره این خبر نشده است. رسانه‌ها و مقام‌های ایران نیز هنوز به این گزارش واکنش نشان نداده‌اند.

وزارت دفاع روسیه روز چهارشنبه اعلام کرد که ناوهای جنگی این کشور در دریای خزر ۲۶ موشک به سمت ۱۱ هدف در شمال و شمال غرب سوریه شلیک کرده‌اند.

مسکو نگفته است که آیا موشکی از مسیر خود منحرف شده است یا نه.

این خبر به روز می‌شود…

ناوگان روسیه در دریای خزر، روز چهارشنبه هفتم اکتبر ۲۶ موشک کروز را به سمت سوریه پرتاب کرده بود.

 

بزرگترین اقلیت دینی غیرمسلمان در محرومیت مطلق

بزرگترین اقلیت دینی غیرمسلمان در محرومیت مطلق

 طبق اصل دوازدهم و سیزدهم قانون اساسی، دین رسمی ایران، اسلام و مذهب آن «جعفری اثنی عشری» است. اما اگرچه سایر فرقه‌های اسلامی و هم‌چنین ادیان کلیمی، زردشتی و مسیحی نیز در آن به رسمیت شناخته شده‌اند، پیروان این ادیان هرگز از مزایای قانونی یک مسلمان شیعه برخوردار نیستند و تبعیض قانونی بر اساس مذهب به وفور در قوانین ایران وجود دارد.

از مفهوم مخالف اصل سیزدهم قانون اساسی استنباط می‌شود که سایر ادیان از جمله دیانیت بهایی به رسمیت شناخته نمی‌شوند و بدین جهت، بهاییان حتی از حقوق اندکی که برای سایر ادیان غیرشیعه وجود دارد نیز محروم هستند.

پیروان ادیان به رسمیت شناخته شده در انجام مراسم عبادی، تعلیمات دینی و احوال شخصیه، یعنی مقررات مربوط به ازدواج، طلاق، ارث و… می‌توانند طبق مقررات مذهبی خود عمل کنند و حق دارند در مجلس شورای اسلامی نماینده داشته باشند. اما این حقوق از بهاییان مضایقه شده است.  این در حالی است که بهاییان بزرگ‌ترین اقلیت دینی غیرمسلمان در ایران هستند و براساس آخرین آمار منتشره، تعداد آن‌ها بیش از 300هزار نفر است.

دین بهایی از ایران شروع شده ولی بهاییان همواره مورد بغض و عداوت حاکمان سیاسی ایران بوده‌اند تا حدی که به آن‌ها اجازه دفن اموات خود را در گورستان عمومی نمی‌دهند و بهاییان باید در گورستان‌های مخصوص خود دفن شوند.  تاکنون بارها بنیادگرایان به گورستان‌های بهاییان در شهرهای مختلف حمله کرده و سنگ قبر و بنای یاد بود آن‌ها را شکسته‌اند.

بهاییان در ایران از کلیه حقوق شهروندی محروم هستند و حتی از ابتدای انقلاب نتوانسته‌اند در دانشگاه تحصیل کنند. در فرم ثبت نام داوطلبان تحصیل در دانشگاه، گزینه «مذهب» قید شده است که چون «تقیه» در دین بهایی وجود ندارد و بهاییان حاضر نیستند به دروغ خود را پیرو دین دیگری معرفی کنند، از ثبت نام آن‌ها خودداری می‌شود.

پس از این که آقای خاتمی به ریاست جمهوری رسید، چون نمی‌توانست صراحتا اجازه تحصیل به بهاییان را بدهد و از جهت سیاسی هم مایل بود که راه حلی برای این امر بیابد، به دستور وی، گزینه «مذهب»در فرم ثبت نام دانشگاه حذف شد تا مشخص نشود چه افرادی بهایی هستند و بدین نحو، تعدادی بهایی وارد دانشگاه شدند.

متاسفانه بعد از مدتی وزارت اطلاعات به انحای مختلف توانست دانشجویان بهایی را شناسایی و آن‌ها را از دانشگاه اخراج کند. من در سال ١٣٨١ وکالت چند تن از دانشجویان اخراجی بهایی را برعهده داشتم و به دیوان عدالت اداری شکایت کردم که به نتیجه مثبتی نرسید.

جامعه بهایی ایران در صدد یافتن راه حلی برآمد و یک دانشگاه غیررسمی تاسیس کرد که تعدادی از جوانان بهایی در آن تحصیل می‌کردند. ولی بعد از چند سال، در زمان ریاست جمهوری آقای احمدی‌نژاد، ماموران امنیتی با یورش به این دانشگاه، استادان و دانشجویان را دستگیر و دانشگاه را تعطیل کردند. هنوز برخی از استادان آن در زندان به سر می‌برند.

بهاییان از کلیه حقوق شهروندی محروم هستند؛ آن‌ها نه تنها حق استخدام در ادارات دولتی و یا ارتشی را ندارند بلکه حتی از مشاغل آزادی که احتیاج به کسب مجوز دولتی دارد مانند شیرینی فروشی، رستوران، سلمانی و… نیز محروم شده‌اند.

آغاز محکومیت دو شهروند بهایی در یزد

رادیو پارس     ـ دو شهروند بهایی ساکن یزد به نام های “اعظم مطهری (اتحادی)” و “ناطقه نعیمی (باغی)” در روز سه شنبه ۱۴ مهر ماه جهت گذرانیدن دوره محکومیت، خود را به زندان یزد معرفی نمودند.

به گزارش خبرگزاری هرانا، ارگان مجموعه فعالان حقوق بشر در ایران، “ناطقه نعیمی” به دو سال حبس تعزیری و “اعظم مطهری” به یک سال حبس تعزیری محکوم می باشند.

قابل ذکر است محکومیت این دو شهروند بهایی در حالی آغاز گردید که همسر “ناطقه نعیمی” به نام “فریبرز باغی” و فرزند “اعظم مطهری” به نام “شمیم اتحادی”، ماه هاست که در حال گذراندن محکومیت در زندان یزد هستند.

یاداوری می شود که هم اکنون سیزده شهروند بهایی در زندان یزد، در بند عقیدتی زندان در حال گذراندن دوره محکومیت خویش هستند که اسامی ایشان بدین ترتیب است: “شمیم اتحادی- خسرو دهقانی- فریبرز باغی- فرح باغی- مهران اسلامی- فرحناز میثاقیان- ایرج لهراسب- فریبا اشتری- ایمان رشیدی- شبنم متحد- نغمه فارابی- اعظم مطهری و ناطقه نعیمی”.

کاروانسرای قاجاری با فرش‌های تاریخی به آتش کشیده شد

یک فعال میراث فرهنگی می‌گوید کاروانسرای قاجاری در شهرستان نجف‌آباد استان اصفهان همراه با فرش‌های دستباف و تاریخی داخل آن به آتش کشیده شد.

کاروانسرای قاجاری نجف‌آباد در سال‌های اخیر به محل جمع‌آوری فرش‌های دستباف قدیمی و نفیس تبدیل شده بود.
حسین نجفی‌پور، مدیر انجمن دوستداران میراث فرهنگی شهرستان نجف‌آباد به خبرگزاری دانشجویان ایران (ایسنا) گفته است که این بنای تاریخی تا ۵۰ سال پیش مکانی برای استراحت مسافران بوده و از آن زمان تا مدتی متروکه بود و پس از آن به انبار فرش‌های قدیمی و دستباف تبدیل شد.

به‌گفته او، این کاروانسرا در سال‌های اخیر به محل جمع‌آوری فرش‌های دستباف قدیمی و نفیس تبدیل شده بود.

نجفی‌پور افزوده است که این کاروانسرا هنوز در فهرست آثار ملی به ثبت نرسیده بود اما «جزو بناهای شناخته شده واجد ارزش شهرستان نجف‌آباد بود.»

آثار تاریخی ایران وضعیت نابسامانی دارند. سازمان میراث فرهنگی می‌گوید بودجه لازم را برای مرمت و نگهداری این بنا‌ها در اختیار ندارد.

مدیر انجمن دوستداران میراث فرهنگی شهرستان نجف‌آباد در مورد عاملان آتش‌سوزی کاروانسرای قاجاری سخنی نگفته است.

این فعال میراث فرهنگی می‌گوید نجف‌آباد دارای چند کاروانسرا، سرا و بنای تاریخی است که تعدادی از آن‌ها در فهرست میراث ملی به ثبت رسیده و تعدادی نیز واجد ارزش شناخته شده‌اند اما چون اکثر آن‌ها در تملک مالکان شخصی است «از نظر حفاظتی وضعیت مناسبی ندارند.»

رادیو پارس به گزارش یک منبع موثق

Reza Amiri

خبر خیلی فوری  دبروز در جلسه کانون کانون صنفی معلمان حمله کردند وهمه را دستگیر کردند. از دیروز تا امروز صبح باز جویی شدیم . صبح همگی با ضمانت آزاد شدند. اسامی باز داشت شدگان : مسعود زینال زاده ، محمد حبیبی ، صدیقه روشن ضمیر ، جعفر ابراهیمی ، محمد تقی فلاحی ، خانم بادپر ، دکتر زارعینی ، میلاد درویش ، اسداله جواد پور ، آقای ریگی . اسم های دیگر هنوز نرسیده است. جمعا چهارده نفر را درجلسه دستگیر کرده اند ، از آنها خواسته اند که از تجمع اعتراضی فردا برائت بجویند که این زنان ومردان دلاور زیر چنین باری نرفته اند واطلاعاتی ها به انها گفته اند فردا بعد از تجمع همه شما را دستگیر می کنیم . فعلا همگی موقتا آزاد شده اند. هم میهنان در دفاع از معلمان زندانی به پا خیزیم واجازه دستگیری انها را ندهیم . هم وطن به پا خیز !

دوختن لبها و اعتصاب غذای علی اصغر میر بلوکی در زندان

Reza Amiri

«علی اصغر میر بلوکی» زندانی محبوس در بند ۸ زندان اوین در اعتراض به دلیل احقاق حق، شکایت واهی و رسیدگی یک طرفه در دادگاه حل اختلاف که منجرب به محبوس شدن این زندانی شده است، لبهای خود را دوخته و دست به اعتصاب غذا زده است.
به گزارش کمپین دفاع از زندانیان سیاسی و مدنی، این زندان محبوس در بند ۸ زندان اوین پیش تر نیز دو بار دست به اعتصاب غذا زده بوده است.
یک منبع مطلع از وضعیت این زندانی در گفتگویی با «کمپین دفاع از زدانیان سیاسی و مدنی» گفته ” «علی اصغر میر بلوکی» اعلام نموده است در صورت احتمال مرگ وی نامبرده در وصیت نامه خود اعضاء بدنش را به بیماران نیازمند اهدا کرده و پیکر خود را نیز جهت تشریح وقف دانشگاه علوم پزشکی تهران کرده است”.
نامبرده در وصیت نامه خود نوشته ” از زمانی که خانواده وشغل و اعتبار اجتماعیش خود را از دست داده ام دیگربه هیچ عنوان نگران جان خود نخواهم بود”

گزارش ماهانه؛ نگاهی اجمالی به وضعیت حقوق بشر ایران در شهریور ۹۴

رادیو پارس  – آنچه که در پی می آید گزارش اجمالی و ماهیانه وضعیت حقوق بشر در ایران در دوره زمانی شهریور ماه ۹۴ است که به همت نهاد آمار، نشر و آثار مجموعه فعالان حقوق بشر در ایران تهیه شده است، این گزارش با توجه به حجم محدود آن و نیز به دلیل عدم اجازه فعالیت گروه های مستقل مدافع حقوق بشر در ایران نمی تواند بازتاب دهنده کامل وضعیت حقوق بشر در ایران باشد.لازم به یادآوری است بخش آمار این تشکل بصورت سالانه گزارش مفصل تر خود را به اشکال آماری و تحلیلی از وضعیت حقوق بشر در ایران منتشر می کند.

گزارش تفصیلی، آماری نقض حقوق بشر در شهریورماه ۱۳۹۴

در شهریور ماه سال ۱۳۹۴ نقض سامانمند حقوق بشر در ایران همچنان مانند گذشته ادامه داشت، این ماه با اعدام ۲۵ نفر در شهرهای مازندران، بندرعباس، سنندج، زابل، کرج(قزلحصارو رجایی شهر)،بیرجند،رشت،اصفهان،مشهد برای مدافعان حقوق بشر شکل گرفت.

متاسفانه درشهریورماه ۹۴ تعداد زیادی از زندانیان اعدام شدند از برجسته ترین گزارشات اعدام در این ماه باید به اعدام یک تن در ملأ عام در اردستان، اعدام یک زندانی در بندرعباس در ملأ عام،و اعدام ۵ زندانی در رجایی شهر کرج اشاره کرد که اغلب این اعدام ها مخفیانه و بدون پوشش رسانه های دولتی انجام شد.

یکی از مورد توجه‌ترین و بحث‌برانگیزترین گزارشات در این زمینه،اعدام بهروز آلخانى زندانى سیاسى و ممانعت مسئولین از تحویل جنازه وی وفروش کلیه آخرین تلاش خانواده خالدی(محیط‌بان محکوم به اعدام منطقه حفاظت شده دنا) برای نجات از اعدام بود.

گزارشی دیگر لیستی شامل اسامی و اتهامات ۱۱۰ تن از زندانیان محکوم به اعدام زندان سنندج است که در غیاب اطلاع رسانی مسئولین قضایی درباره اعدام ها در ایران، برای نخستین بار از سوی هرانا منتشر شد.

در شهریوردماه ۱۳۹۴ در کنار تمام اعدامهای صورت گرفته شاهد بخشش و نجات ۱۸ نفراز محکومین به قصاص بودیم که بخشش اعدامی پس از ۱۱ سال درهمدان و پس از ۱۰ سال در ایلام از جمله آنها بود.

این ماه همچنین با تداوم تعرض به حقوق اولیه اقلیت‌های قومی و دینی در ایران همراه بود که بارزترین آنها، بازداشت جلال صالح پور فعال فرهنگی در تبریز، بازداشت میثم جولانی و مرتضی پروین دو فعال مدنی در اردبیل بود.

در رابطه با نقص حقوق شهروندان بهایی نیز همانند گذشته شاهد تبعیض و آزار واذیت متعدد بودیم، گزارشات، بازداشت دو تن در تهران و سنندج ،محاکمه ۳ تن در گلستان و محرومیت از تحصیل ۲ تن در تهران و کرج از جمله آنان بود.

یکی از بارزترین گزارشات تضییع حقوق بهاییان در رابطه با پلمپ غیر قانونی ۳۲ واحد صنفی بهاییان ساری در سال جاری بود.

در زمینه حقوق شهروند درویش مذهب نیز گزارشاتی منتشر گردید از جمله، تهدید مجلس‌دار شهرستان جراحی از سوی نهادهای اطلاعاتی و امنیتی و دادستانی شیراز خواستار اشدّ مجازات برای دراویش و توقف فعالیت سایت مجذوبان نور شد.

درزمینهٔ حقوق کودکان نیز گزارشاتی منتشر گردید که برجسته‌ترین آن‌ها عبارت بود از: شناسایی یک هزار و هشتصد و شصت بازمانده از تحصیل در توابع سیستان و بلوچستان و همچنین مدیر کل ثبت احوال استان قزوین از ثبت ازدواج ۹۲۰ دختر زیر ۱۴ سال و یک مورد ازدواج زیر ۱۰ سال در سال گذشته خبر داد و همچنین یک سوم کودکان مهاجر افغان از ثبت نام در مدارس ایران جا ماندند.

درزمینه حقوق اولیه زنان در ایران همچنان در ماهی که گذشت همچنان قدم جدی برای تحقق شعار برابری جنسیتی از سوی دستگاه حاکمه برداشته نشد، زنان ایرانی همچنان شاهد نقض متعدد حقوق خود بودند، از پراهمیت‌ترین گزارشات نقض حقوق بشر در حوزه حقوق زنان به خط خوردن ملی پوش فوتسال بانوان به دلیل مخالفت همسرش، نرخ بیکاری در زنان ۳ برابر مردان است، گزارشی مبنی بر اینکه یک‌سوم کارتن‌خواب‌های اصفهان زن هستند و همچنین حکم ۲ فرد متهم به بدحجابی صادر شد.

رویدادها و اخبار کارگری در مرداد ماه، بسان ماه‌های گذشته پرشمار بود از جمله انها، محکومیت به حبس محمود صالحی فعال کارگری به ۹ سال، بازداشت علی نجاتی فعال کارگری، احضار “جمیل راست خدیو” فعال کارگری به ستاد خبری وزارت اطلاعات، هفت سال و ده ماه حکم جدید برای بهنام ابراهیم زاده فعال کارگری و همچنین در این ماه ۱۷ گزارش مربوط به مرگ کارگران در محل کار بود.

در حوزه اصناف و حقوق صنفی هم این ماه خالی از حوادث نبود چنانکه بازداشت محمدرضا نیک نژاد و مهدی بهلولی از فعالان صنفی معلمان، بازداشت محمود بهشتی لنگرودی سخنگوی کانون صنفی معلمان ایران ، بازداشت سید منصور موسوی” که از معلمان و فعالان صنفی و عرصه رسانه می باشد و همچنین پلمپ دو تالارباغ به دلیل عدم رعایت شئونات اسلامی از برجسته ترین های این رسته بودند.

درزمینهٔ ی بهداشت و محیط‌ زیست در این ماه گزارشات اندکی منتشر شد که غالب آن‌ها با موضوع آلودگی هوا و محیط ‌زیست و کمبود منابع آبی در کشور بود و همچنین گزارشاتی در مورد: نابودی ۵۳ هزار درخت خیابان ولیعصر تهران، مهاجرت ۱۳۰ هزار نفر به دلیل خشکی هامون در سیستان و بلوچستان و همچنین شناسایی ۲۹ هزار نفر مبتلا به ایدز در ایران بود.

توجه خاص به موارد نقض حقوق بشر

در این بخش سعی شده به گزارش‌هایی از نقض حقوق بشر در شهریورماه که با حساسیت و توجه بیش‌تری از سوی افکار عمومی مواجه شدند، اشاره شود. بدیهی ست که این توجه بیش‌تر، الزاماً به معنی شاخص بودن این دسته از گزارش‌های به لحاظ حجم نقض حقوق بشر نیست.

از جمله گزارشات با توجه خاص میتوان به آخرین تلاش خانواده خالدی با فروش کلیه برای نجات آقای خالدی از اعدام ،سه سال و نیم حبس دیگر؛ حکم جدید قاضی صلواتی برای سعید رضوی فقیه، ثبت یک مورد ازدواج زیر ۱۰سال؛ ازدواج حدود ۱۰۰۰دختر زیر ۱۴سال در قزوین اشاره کرد.

همچنین اعزام آتنا دائمی به بیمارستان، خودسوزی یک شهروند ناراضی مقابل شهرداری سنقر را نیز باید در زمره پرتوجه ترین گزارشات شهریورماه دانست

گزارش‌های حقوق بشری، در سایه‌ی کم توجهی

در مقابل بخش قبل، بسیاری از گزارش‌های حقوق بشری اساساً باکم توجهی و بعضاً بی‌توجهی رسانه‌ها و افراد فعال در شبکه‌های اجتماعی که به هر ترتیب تشکیل‌دهنده‌ی قسمتی از افکار عمومی هستند؛ روبه‌رو شدند. گفتنی است این نوع کم توجهی‌های بعضاً غیر تعمدی یا بعضاً تبعیضات هدفمند، زمینه بیشتری از تداوم و گسترش نقض حقوق بشر را فراهم می‌آورد.

برای انتخاب مورد اول در این دسته باید به بی خبری از وضعیت شاپور رشنو و فعالان مدنی بازداشت شده در اندیمشک اشاره کرد که علیرغم اهمیت با واکنش و حساسیت زیادی در افکار عمومی روبرو نشد. همچنین احراز هویت ۱۳ نوجوان اعدام شده یا زیر حکم .

اعدام در ملاء عام یک زندانی در اردستان نیز از دیگر گزارشاتی بود که در سایه کم توجهی از سوی افکار عمومی قرار گرفتند.

خامنه‌ای: مذاکره با آمریکا ممنوع است

آیت‌الله خامنه‌ای، رهبر جمهوری اسلامی، امروز در دیدار با فرماندهان و کارکنان نیروی دریایی سپاه، بار دیگر گفت مذاکره با آمریکا ممنوع است به‌خاطر ضررهای بیشماری که دارد و منفعتی که اصلا ندارد.

رهبر جمهوری اسلامی در ادامه گفت می‌‌پرسند چرا مذاکره با آمریکا را محدود می‌کنید در حالی‌ که امامان اول و سوم شیعیان با مخالفان خود مذاکره می‌کردند. آیت‌الله خامنه‌ای گفت آن‌ مذاکرات به معنای نصیحت بود و مذاکرات امروز بده بستان است و با آن دوران فرق دارد.

او در همین زمینه افزود: «این‌که با مذاکره با آمریکا مخالفیم علتی دارد؛ مذاکره‌ی آمریکا با جمهوری اسلامی یعنی نفوذ؛ می‌خواهند راه را باز کنند برای تحمیل، در همین مذاکرات هسته‌ای، هرجا فرصت پیدا کردند یک نفوذی کردند؛ الحمدلله طرف ایرانی حواسش جمع بوده است، اما یک جاهایی بالاخره یک فرصت‌هایی آنها پیدا کردند و یک حرکت مضر برای منافع ملی انجام دادند.»

آیت‌الله خامنه‌ای مذاکره با دیگر دولت‌ها را به‌خاطر نوع امکانات و انگیزه‌ای که دارند با مذاکره با آمریکا متفاوت دانست و گفت مشکل امروز کشور وجود «آدم‌های بعضا بی‌خیال و سهل‌اندیش» است که این واقعیت را نمی‌فهمند: «مشکل کنونی کشور به‌خاطر وجود آدم‌های بعضاً بی‌خیال و یا بعضاً سهل‌اندیشی است که این واقعیات را نمی‌فهمند، البته این افراد در مقابل انبوه عظیم جمعیت انقلابی، آگاه و بصیر کشور، معدود و در اقلیتند، اما فعالند، می‌نویسند، می‌گویند، تکرار می‌کنند و دشمن هم به این‌ها کمک می‌کند.‌»

در دور اخیر سفر هیات دولت یازدهم به نیویورک برای شرکت در مجمع عمومی سازمان ملل، محمدجواد ظریف، وزیر امور خارجه، در حاشیه جلسات این نهاد با باراک اوباما، رییس‌جمهور آمریکا، روبرو شد و با هم دست داده و احوالپرسی کردند. پس از این اتفاق، سیل انتقادات محافظه‌کاران در داخل ایران روانه دولت و ظریف شد و به همین دلیل می‌توان اظهارات امروز آیت‌الله خامنه‌ای را هشداری به روحانی و نزدیکانش دانست که مبادا فکر مذاکره با مقامات واشنگتن را در سر بپرورانند.